به گزارش TSEpress به نقل از هفته نامه بورس هفته گذشته بود که بازار با تصمیمی تازه از سوی سازمان بورس مواجه شد؛ سازمان عرضههای اولیه را باتوجیه عدم وجود نقدینگی متوقف کرد و همین مسئله زنگ خطری را برای کشور به صدا درآورد؛ در سالهای اخیر که اقتصاد وارد دوره رکود شد، هریک از بازارها پس از مدتی تلاطم، آرام گرفته و نقدینگی در آنها منجمد شد. از بازار سکه و ارز گرفته تا بازار مسکن و بخشهای تولیدی کشورکه با مشکل عدم وجود نقدینگی مواجه شدند و هر از چندی هم با سیاستهای مقطعی تکان مختصری شدند و مجددا به خواب خود فرو میروند. سررشته تمام این بازارها نیز به نوعی به بانکها برمیگشت و بازار پول هم به عنوان بازار مادر و تغذیه کننده اقتصاد کشور، خود وارد دوره انجماد منابع شده و برای به دست آوردن نقدینگی و جذب سپردهها، اقدام به پرداخت نرخهای بالاتر از حد مصوب شورای پول و اعتبارکرد. تنها بازاری که از این قاعده مستثنی بود و اندک شرری داشت هنوز، بازار سرمایهای بود که با مبادلاتی متوسط، از انجماد جسته بود، اما این بازار هم در آخرین روزهای سرد سال نتوانست در برابر سرما و رکود اقتصاد کشور دوام بیاورد و آخر سر منجمد شد. با این اوصاف با نگاه به بازارهای مختلف، مشاهده میکنیم که همه افراد از عدم وجود نقدینگی شکوه دارند؛ بازار ارز، پول نیست! بازار مسکن، پول نیست! بانک، پول نیست! بورس، پول نیست! حال سوالی که در این شرایط میتوان مطرح کرد، این است که به واقع پول کجاست و در دست کیست؟ پولها ذوب شده است شاهین چراغی، کارشناس ارشد بازار سرمایه و رئیس هیئت مدیره کارگزاری مهرآفرین در پاسخ به این سوال میگوید که یک فرض ساده را در نظر میگیریم؛ در محله شما بانکی با یک شعبه و مشتری به نام چراغی وجود دارد، او به این بانک مراجعه کرده و درخواست تسهیلات می دهد، بانک نیز از شخص شما سپردهای به مبلغ یک میلیون تومان دریافت و به من چراغی یک میلیون تومان پرداخت می کند؛ یعنی در عمل سپرده گذار آن طرف شما هستید و من هم تسهیلات گرفتهام. وی در ادامه افزود که به طور مداوم شما بابت این پولی که من گرفتهام، سود دریافت کرده و در واقع هزینه را به پای من حساب کردهاید. بعد از گذشت مدتی، یک میلیون تسهیلات دریافتی من به ده میلیون تومان رسیده است، هزینه های مالی، هزینههای تسهیلات و سود تسهیلات از من گرفتهاید، از آن طرف هم سود سپرده شما ۱۰ میلیون تومان شده، اکنون یک میلیون تومان سپرده ابتدایی شما به ده میلیون تومان رسیده ولی این دارایی من ارزش کمی دارد، به جهت این که آن پول در شرکت من ذوب شده است؛ پول شما را دریافت و خرج امور جاری شرکتم کرده و یا در شرکتی سرمایه گذاری کردهام که سودآور نبوده و پول سوخت شده است. ولی با این حال در دفاتر بانک ۱۰ میلیون بدهکار هستم، شما نیز ۱۰ میلیون تومان طلبکار هستید. این کارشناس ارشد بازارسرمایه تصریح کرد که در شرایط فعلی بانکها یک میلیون و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان سپرده جمع کردهاند، ولی این پول به همان دلیلی که در مثال ذکر کردم، وجوه آزاد محسوب نمیشود؛ بانکها این سپردهها را به عنوان تسهیلات به مشتریان خود ارائه دادهاند و مشتریان نیز این پول را ذوب کرده و بدهکار هستند. به باور چراغی، تنها پنج درصد از پول موجود در بازار، در گردش بوده و آن هم از بانکی به بانک دیگر انتقال مییابد. بورس تنها جایی بود که در آن جریان نقدی آزاد وجود داشت، اما این چرخش را نیز قفل کردیم. وی با طرح این پرسش که چگونه پول را در بورس قفل کردیم؟ عنوان کرد که سیاستگذاران با راهاندازی صندوقهای با درآمدهای ثابت این کار را انجام دادند؛ در بورسی که در آن سهام خرید و فروش میشد، اکنون تمایل بازار به سمت اوراق قرضه، اوراق خزانه و انواع و اقسام اوراق بدهی رفته است. استخری که تنها به میزان ۱۰ سانت آب در آن وجود داشت را خشک کردیم. رئیس هیئت مدیره کارگزاری مهرآفرین با ابراز تعجب از اظهار نظرهای این روزهای برخی از افراد، عنوان می کند که صندوقهای با درآمد ثابت جریان آزاد وجوه را محدود کرده و به نوعی میتوان گفت که استخر را خشک کرده است. در چنین شرایطی هم هر روز شاهدیم که در نظام بانکی نرخ سود هر روز افزایش مییابد. وی با اشاره به اینکه میزان نقدینگی و سپردههای مردم در بانکها با جریانات آزاد وجوه اشتباه شده، عنوان کرد که جریان وجوه آزاد در کل بازار پولی ما پایین بوده و حتی میتوان گفت که وجوه نقدی در بازار وجود ندارد، به همین دلیل است که همه میگویند این پول کجاست؟ چراغی در ادامه با تاکید بر اینکه پولها نزد بدهکاران بزرگ بانکی است، می افزاید فردی به میزان ۵ هزار میلیارد از سیستم بانکی وام دریافت کرده اما اکنون کارخانه او ۵۰۰ هزار میلیارد هم ارزش ندارد، پس بنابراین ۴ هزار و ۵۰۰ میلیارد او سوخت شده است، این در حالی است که سمت چپ ترازنامه نشان میدهد مردم هنوز پول و سپرده دارند. یا مثلا فردی از خارج ماشین آلاتی به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار خریداری کرده که ارزش این ماشین آلات ۲ میلیون دلار بیشتر نبوده پس ۹۸ میلیون دلار از کشور خارج شده که اکنون شرکت ۲ میلیون دلار بیشتر ارزش ندارد، درحالی که این فرد به سیستم بانکی کشور بدهکار است. رئیس هیئت مدیره کارگزاری مهرآفرین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با این وجود، تکلیف چیست؟ پاسخ می دهدکه من از واژه ورشکستگی استفاده نمیکنم، ولی در کل همین موضوع است. در سیستم بانکی هر ساله مبلغی بالاتر از ۵۰ میلیارد دلار سود سپرده پرداخت میشود که این میزان به اندازه کل درآمد ارزی کشور است. به مردم سود سپردهای پرداخت میکنیم درحالی که پولهایشان ذوب شده است. کارشناس ارشد بازار سرمایه با طرح این پرسش که این سود از کجاست؟ عنوان کرد که مگر میشود در اقتصادی که در رونق نبوده و نرخ تولید ناخالص داخلی در آن منفی و رشد اقتصادی نیز وجود ندارد، سالی ۲۰ درصد سود به سپردهها پرداخت شود؟ این نرخ سود از چه بخش از اقتصاد بیرون می آید؟ باز تاکید میکنم که میزان نقدینگی و سپردهها در سیستم بانکی با جریانات وجوه نقد بازار پول و سرمایه نباید اشتباه گرفته شود و این موضوع سیگنال اشتباه به کارشناسان میدهد، همه فکر میکنند که یک میلیون و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به صورت اسکناس در بانکها وجود دارد، نه این گونه نیست، چراکه پولی وجود ندارد، پول را به بدهکاران بانکی داده اند، بدهکاران هم توان پرداخت این بدهی را ندارند، کارخانه شان نیز ارزش چندانی ندارد، در اصل سپردههای مردم سوخت شده و تنها در حساب بانک ها است. وی خاطرنشان می کند بنده بعید میدانم این روند ادامه داشته باشد، چراکه ادامه این روند منجر به از هم پاشیدگی سیستم بانکی و اقتصاد کشور می شود؛ دولت از این وضعیت غافل شده و اشتباه همه اقتصاددانان این است که فکر میکنند این نقدینگی وجوه جریان آزاد است، در حالی که نقدینگی وجود ندارد، زمانی که سهامی را در بورس میآورند، اصلاً پولی وجود ندارد که مردم سرمایهای را خریداری کنند. در ازای منافذ خروجی پول منافذ ورودی محمودرضا خواجه نصیری می گوید، مدیرعامل تامین سرمایه آرمان نیز عنوان می کند که برای پاسخ به این سوال اگر بین بازاری و بازار پولی را نگاه کنیم، می توانیم ادعا کنیم که دولت در قالب انتشار اوراق بدهی و یا برداشت از بانکها بخشی را برداشته و پرداخت کرده که البته این پول باید به صورت غیرمستقیم دوباره به شبکه بانکی برگردد. خواجه نصیری گفت که فضای بازار ارز هم اگر چه رشد قیمتی به آن صورت نداشته، اما حجم معاملات آن روندی افزایشی داشته است، بنابراین باید در خصوص احتمال خروج ارز و یا دپوی ارز هم بررسی دقیق تری انجام شود، ولی با این حال میتوان گفت که بازارهای سکه، طلا و ارز بازار پر حجمی را تجربه کردهاند، که باید این موضوع نیز مد نظر قرار گیرد. وی تصریح کرد البته تحلیل بین بازاری مسئله بسیار مهمی است و باید دقیق تر بررسی شود که وضعیت پولها درحال حاضر چگونه است؟ اما به هر حال به صورت بخشی اگر نگاه کنیم، فروش اوراق بدهی تاثیر بسیار زیادی در این مسئله داشته است. نکته دیگری که وجود دارد، مربوط به پرداخت سودهای بانکی است؛ بانکها هر ماه باید مبالغ بالاتر و نسبتهای ضریب فزایندهای را به عنوان سود پرداخت کنند، پس بنابراین نیاز به منابع بالاتری دارند که در سیستم وجود دارد. مدیرعامل تامین سرمایه آرمان با اشاره به اینکه از ورودی پول به بازار سرمایه نداریم، می گوید از دیدگاه بازار سرمایه به صورت مشخص شرکتهای تولیدی ما سود تولید نکردند، یا اگر تولید هم کرده باشند، افزایش سرمایه داشته و آن را از شرکت خارج نکردهاند، از سوی دیگر شرکتهای سرمایه گذاری ما هر منابعی که به دست بیاورند، صرف پرداخت به هلدینگها یا بدهیهای معوق میکنند که بخش زیادی از آن به معاملاتی که در سال های قبلی انجام شده، برمیگردد؛ بنابراین جریانهای ورود پول از دیدگاه مردم با توجه به نرخ بالای سود بانکی، عمدتاً چنین انگیزهای برای جابه جایی پول از سمت بانک به سمت بازار سرمایه ایجاد نکرده است؛ پس بنابراین به طور مشخص ما در بازار سرمایه منافذ خروجی پول مشخص داریم، اما در ازای آن منافذ ورودی مشخصی را ایجاد نکرده ایم. به باور خواجه نصیری، تمام مسائلی که عنوان شد، به این برمی گردد که اقتصاد ما اقتصاد مولدی نیست، یعنی سود در خودش تولید نمیکند، اما بانکها سود میدهند؛ در این نقطه توازن به هممی خورد که این توازن در حقیقت اعداد و ارقام داخل سیستم را از نقدینگی واقعی به ارقام حسابداری تبدیل میکند. وی تصریح کرد: اتفاقی که افتاده، این است که ما در بخش واقعی اقتصاد پول نداریم، بنابراین تولید ثروت نمیکنیم، اما در بانکها روی صورتهای حسابداری بانکها تولید ثروت میکنیم، وقتی که این اتفاق رخ میدهد، ما فضای رشد نقدینگی را داریم و سرجمع منابع و حسابهای مردم در بانکها انباشته میشود، ولی اگر بخواهیم تنها ۵ درصد منابعی که در بانکها وجود دارد را به عنوان پول نقد خارج کنیم، سیستم بانکی کشور فلج میشود، در حقیقت اتفاقی که رخ میدهد این است که بخش عمدهای از آن چه که در حقیقت تولید میشود، تولید ثروت از سمت بخش واقعی اقتصاد نبوده و صورت سازی در حساب بانک ها محسوب میشود. مدیرعامل تامین سرمایه آرمان خاطرنشان می کند که به عنوان مثال اگر شرکتهای تولیدی سود تولید کنند، این سود در حقیقت سود ناشی از ارزش افزوده فعالیتهای شان است که در فضای اقتصادی شکل میگیرد و این ارزش افزوده در جریان نقدینگی واقعی است و می تواند به اقتصاد کمک کرده و به آن جان ببخشد. وی در ادامه می افزاید: آن چیزی که در کشور در ۶ الی ۷ ماه گذشته اتفاق افتاده، در بخش واقعی اقتصاد نبوده است، بلکه در بخش بانکی بوده که مدام نرخ سود تولید میکرد و آمار را افزایش داده است، اما واقعیت قضیه این است که برای این که اقتصاد بخواهد حرکت کند، باید رشد داشته باشد، البته چون فروش نفت در کشور بهتر شده، قاعدتاً نقدینگی جدید و واقعی به صورت ریالی وارد کشور میشود، ولی چون قیمت آن کاهش پیدا کرده، فضای اقتصادی بازار پولی و بانکی ما مثل فردی که به پرخوری عادت کرده، سیستم خود را روی منابع ورودی بانکی که در گذشته روی سیستم فروش نفت صددلاری و درآمدهای چند صد میلیاردی در حوزه فروش نفت وجود داشت، بسته است و در نتیجه درآمدهای کمتر پاسخ دهنده نیست و این اقتصاد را سیر نمیکند.