به گزارش TSEpress و به نقل از هفتهنامه بورس واحد درون سازمانی مدیریتکننده فرآیندهای ادغام و تملیک شرکت، همیشه نقش مهمیرا در موفقیت فعالیتهای شرکت ایفا میکند. به دلیل اینکه امروزه شرکتهای بسیاری به مدیریت درون سازمانی ادغام و تملیک خود، بدون پشتیبانی مشاوران مالی و در درون شرکت اقدام میکنند، در اختیار داشتن تیم مناسب اهمیت بسیار زیادی دارد. این تیم نهتنها باید در نظارت بر اهداف تملیک، انجام تلاشهای مناسب و ادغام شرکتهای تملیکشده دارای مهارت باشد، بلکه باید از اندازه، ساختار و اعتبار لازم جهت تاثیرگذاری بر سایر بخشهای شرکت نیز برخوردار باشد. بدونشک، بیشتر روشهای متناسب با طراحی سازمان ادغام و تملیک به خوبی شناخته شدهاند اما تجربه نشان میدهد که بسیاری از شرکتها نمیتوانند این روشها را به صورت عملی مورد استفاده قرار دهند. تیمهای ادغام و تملیک، شامل اعضای دارای مهارتهای غیرضروری و اغلب فاقد اعضایی با مهارتهای لازم هستند. ظرفیت پایین، یک مشکل متداول است؛ اما تیمهای مغرور اغلب خود باعث بروز مشکلات میشوند. تاثیر این مساله بر توانایی یک شرکت برای ارزشآفرینی از فعالیتهای خود قابل توجه است. براساس نتایج نظرسنجی سال ۲۰۱۵، شرکتهای دارای عملکرد بالا در مقایسه با شرکتهای دارای عملکرد پایین با قطعیت بیشتری میتوانند گزارش دهند که از مهارت و ظرفیت لازم برای حمایت از فعالیتهای ضروری قبل از معامله برخوردارند. علاوهبر این، نزدیک به دو سوم از شرکتهای دارای عملکرد ضعیف فاقد قابلیت ادغام تملیکهای خود هستند. چه عواملی میتواند بهطور موثر اندازه و قابلیتهای موردنیاز تیم ادغام و تملیک را تعیین کند؟ سه عامل مورد تاکید قرار دارد: الزامات برنامه ادغام و تملیک پیشبینی شده، نوع نقش رهبری که تیم باید ایفا کند و رابطه تیم با مرکز شرکت و هریک از واحدها یا بخشهای کسب و کار. برآوردن الزامات استراتژی تیم ادغام و تملیک میتواند به بهترین شکل از اهداف معاملاتی شرکت که بهطور طبیعی ناشی از استراتژی کاملا تعریف شده شرکت و ادغام و تملیک است، پشتیبانی کند. این استراتژی نوع و تعداد معاملاتی را که باید انجام شود، تعیین میکند. این کار به نوبه خود، ایجاد سطح متناسب فعالیتها و مهارتهای موردنیاز برای جریان معاملات بالقوه که در حال نظارت، ارزشگذاری، مذاکره و نهایی شدن هستند را تعیین میکند. برای مثال، شرکتهای فعال در صنایع غیر یکپارچه با سطح بالایی از استراتژی ادغام و تملیک نیاز به نظارت بر معاملات/فعالیتهای بیشتری دارند. تجربه نشان میدهد شرکتهایی که به دنبال انجام ۵ تا ۱۵ معامله در سال هستند، ممکن است نیاز به نظارت بر تعداد ۱۵۰ معامله داشته باشند. با این حال، آنچه اغلب اتفاق میافتد این است که بسیاری از شرکتها اندازه تیمهای ادغام و تملیک را تنها براساس ظرفیت و قابلیت مورد نیازی که جهت انجام راستیآزمایی پیشبینی میکنند، تعیین میکنند. این کار ممکن است باعث ایجاد تیمهایی با تمرکز بسیار محدود یا تیمهایی شود که اعضای آنها طوری تعیین میشوند که فاقد قابلیتهای لازم جهت انجام تمام انواع معامله یا وظایف هستند. درحالیکه راستیآزمایی یکی از اجزای ضروری فرآیند ادغام و تملیک است، اما تمام داستان نیست. اجزای دیگر مانند حیطه نظارت، انواع شرکتهایی که باید تحت نظارت قرار گیرند و نحوه یکپارچهسازی و تلفیق این شرکتها بهطور برابر در هنگام طراحی سازمان ادغام و تملیک اهمیت دارند. بهکارگیری تیمهای بسیار بزرگ و تیمهای فاقد نقشها و مسئولیتهای شفاف و فاقد دامنه مناسب مهارتها، مشکل آفرین خواهد بود. یک دیدگاه کلی درمورد عوامل موردنیاز جهت اجرای موفقیتآمیز یک برنامه ادغام و تملیک ممکن است شامل شناسایی مهارتهای موردنیاز یک تیم، مهارتهایی که در حال حاضر در اختیار دارد و مهارتهایی باشد که تیم ممکن است که در اثر انجام معاملات آینده کسب کند. این مساله تا حد زیادی به رویکرد استراتژیک شرکت در زمینه ادغام و تملیک بستگی دارد. تفاوتهای بین شرکتهایی که از رویکردهای اصلی رشد از طریق ادغام و تملیک استفاده میکنند، در نظر بگیرید. معاملات تحولگرا نیازمند تلاش زیاد جهت تأمین منابع نیست؛ زیرا این نوع معاملات بدیهی بوده و از سطوح بالای شرکت شروع میشود. با این حال، این معاملات مستلزم استفاده از یک تیم ادغام و تملیک مجرب، با احتیاط و دارای انسجام مرکزی است که از قدرت کافی جهت درک و پذیرش مسئولیت تصمیماتی که اتخاذ میکند، برخوردار باشد. این شرایط شامل دفاع از منطق معامله، استراتژی شبیهسازی حرکت و ضدحرکت در یک محیط تجاری یا حتی تغییر ساختار اساسی مالی شرکت میشود. پشتکار و فعالیت بهعنوان یکی از ویژگیهای این تیم مستلزم نقش فعال وظایف و فعالیتهای کلیدی کسبوکار است. تیم درنهایت بهطور قابل توجهی رشد کرده و توسعه مییابد تا بتواند مسئولیت رسیدگی به ادغام پس از معامله را برعهده بگیرد. در این مرحله ممکن است یک معامله بزرگ مستلزم استفاده از دهها یا صدها نفر از حوزههای مختلف سازمان، ازجمله تیم ادغام و تملیک، واحدهای کسبوکار و بخشهای حمایتی باشد که حداقل نیمیاز آنها بهطور کامل متعهد به تلاش در طول یک سال کامل هستند. برای مثال، تملیک شرکتهای در راستای یک زنجیره تأمین در صنایع یا مناطق جغرافیایی جدید شامل فرآیند دشوار تأمین منابع جهت شناسایی داوطلبان واجد شرایط پیش از انجام تلاشهای مرتبط میشود. این کار اغلب مستلزم استفاده از یک تیم متعهد دارای تخصص در حوزههای مربوطه جهت تعریف ویژگیهای یک هدف تملیک مطلوب برمبنای اندازه، مدل کسبوکار، موقعیت رقابتی، اقتصاد یا حوزههای تحت پوشش است. تلاشهای ادغام در این مورد ممکن است بسته به درجه و شدت ادغام بهطور گستردهای متفاوت باشد. برخی از تملیکهای مجاور مستلزم استفاده از تیمهای ادغام پیچیدهتر است زیرا ایجاد ارزش از طریق تلفیق عملیاتها و فعالیتهای هر دو شرکت مانند فعالیتهای مربوط به تحقیق و توسعه صورت میگیرد. برخی تملیکهای مرتبط مستلزم بهکارگیری تیمهای ادغام کوچکتر است، برای مثال زمانی که تنها هدف اصلی، ادغام واحدهای پشتیبانی است. در سوی دیگر، تملیک بخشی محصول یا جغرافیایی - یعنی تملیکهای کوچکی که با یک شرکت بزرگتر مطابقت دارد- مستلزم داشتن دانش عمیق درمورد محصولات یا شرکتها در مناطق مختلف است. این فعالیتها معمولا توسط خود واحد کسب و کار اغلب به همراه کارشناسان تحقیق و توسعه شرکت و کارشناسان منطقهای انجام میشوند. در شرکتهایی که چند معامله بزرگ را در طول سال انجام میدهند، داوطلبان قبل از تملیک در حال آمادهباش هستند و بسیاری از تلاشهای پیش از معامله در راستای حفظ منابع ارزشمند و توسعه روابط با اهداف بالقوه صورت میگیرد. این شرکتها اغلب دارای مدیران ادغام کاملا متعهد جهت انجام یک فرآیند یکپارچهسازی و ادغام هستند که بین معاملات، سازگاری و همخوانی بیشتری دارند. رویکرد ادغام و تملیک اتخاذ شده توسط یک شرکت، درنهایت به انتظارات آن از نحوه پشتیبانی فعالیتهای ادغام از اهداف استراتژیک خاص بستگی دارد. فاطمه دادبه:کارشناس خدمات مالی تأمین سرمایه لوتوس پارسیان فاطمه کوثری:کارشناس تأمین سرمایه لوتوس پارسیان