به گزارش TSEpress به نقل از هفتهنامه بورس با باز شدن دروازههای تجارت بینالمللی در ایران و گشایشهای مالی صورت گرفته به واسطه توافق هستهای، بحث ورود سرمایههای خارجی و سرمایهگذاران خارجی به داخل کشور بیش از پیش داغ شده است. از همان ابتدا و در بخشهای مختلف اقتصادی راههای گوناگونی برای ورود اینگونه سرمایهها به کشور مطرح شد، از طرح جویند ونچر گرفته تا ورود سرمایههای خارجی به بورس از طریق خرید سهم و سرمایهگذاری در بازار بدهی، مسیرهای گوناگونی است که در مدت پسابرجام در فضای اقتصادی کشور عنوان شد. اما یکی دیگر از راههایی که میتوان از سرمایههای خارجی در اقتصاد کشور استفاده کرد، ورود شرکتهای داخلی، به بورسهای خارجی است. در همین خصوص در ماههای اخیر رایزنیها و بررسیهای فراوانی از سوی شرکتها و نیز شرکت بورس تهران برای پیشبرد این امر صورت گرفته است. بنابراین در همین زمینه و برای بررسی ابعاد مختلف مسئله به سراغ روحا... حسینی مقدم، معاون امور ناشران شرکت بورس اوراق بهادار تهران رفته و با وی به بحث و گفتگو پرداختیم. شرایط ورود شرکتها به بورسهای خارجی چیست؟ نکته ای که برای پذیرش یک شرکت در سایر بورسها وجود دارد، این است که باید هدف این شرکتها از حضور در بورسهای خارجی مشخص شود؛ اینکه آیا دنبال کسب اعتبار بینالمللی هستند؟ دنبال این هستند که نقد شوندگی سهامشان افزایش پیدا کند؟ دنبال این هستند که اعتبار خود را افزایش دهند؟ شبکه مشتریانشان را تقویت کنند؟ یا اینکه نگاه تبلیغاتی دارند؟ بنابراین هر یک از این اهداف روی این که شرکت در چه بازاری پذیرش شود، تاثیرگذار است. در کشور ما هدف شرکتها استفاده از ظرفیتهای تأمین مالی در بازارهای دیگر است؛ یعنی سهمشان را در بازار عرضه کنند، حتی اوراق بدهی هم در بازارهای بین المللی منتشر کنند که از ظرفیت تأمین مالی استفاده کنند که قاعدتا یکی از هدفهای مهم است، ولی شرکتها میتوانند هدفهای دیگری را نیز پیگیری کنند. آن چیزی که تحت عنوان درخواست وجود دارد، عمدتا تأمین مالی سهامداران عمده است که میخواهند بخشی از سهام را در بازارهای دیگر بفروشند. قاعدتا با تأمین مالی در همان شرکت یا سایر شرکتهایی که سهامدار عمده دارد بتوانند منابع مالی را در برنامههای توسعهای هزینه کنند. اما بورسهای مختلف شرایط متفاوتی دارند تا یک حدی اشتراکات وجود دارد، اما بازهم بورسها با توجه به اندازه، این که در چه حوزه جغرافیایی هستند، مقررات مختلفی را وضع میکنند، به عنوان اشتراکات تقریبا همه بازارها استاندارد گزارشگری بین المللی را از شرکت میخواهند؛ یعنی همه آنها میخواهند که شرکتها IFRSمنتشر کنند، خود این مسئله اولین گام است. چراکه هر کسی به دنبال حضور در بورسهای بین المللی است باید IFRS تهیه کند و براساس این استاندارد گزارشگری کند. نکته دیگری که مهم است این است که شرکتها باید مقررات بازار مقصد را به طور کامل بپذیرند؛ یعنی نمیتوانند بگویند فقط ۱۰درصد سهام من آنجاست و خودم یک شرکت ثبت شده در ایران هستم، بنابراین فقط مقررات ایران را میپذیرم، نه این طور نیست! در همه کشورها این مشترک است و باید مقررات کشور مبدا را نیز به طور کامل بپذیرند و رعایت کنند که بعضا در بورسهای پیشرفته و بین المللی این مقررات سخت گیرانه است. یعنی مسئولیتهای زیادی برای اعضای هیئت مدیره و مدیران شرکت در نظر گرفتهاند که شرکتها باید بدانند اگر در این حوزه میخواهند قدمی بردارند، این مسئولیت، مسئولیت سنگینی است. البته اختلافاتی هم وجود دارد، به طور مثال در بازارهای کم تر توسعه یافته با بازارهای توسعه یافته تفاوتهایی را مشاهده میکنید؛ در بازار کمتر توسعه یافته حتی درصد سهام شناور آزاد ۵ درصدی را برای شرکتهای بزرگ میپذیرند، اما برای بازارهای پیشرفته یک سری خط قرمزهایی وجود دارد و حداقل باید شرکتها ۲۰ درصد سهام شناور آزاد داشته باشد که ممکن است تأمین آن برای بسیاری از شرکتهایی که بخشی از سهمشان در ایران است، در سایر کشورها فراهم نباشد، چون کنترل یا مجمع را از دست میدهند. این شرایطی است که به صورت عمومی در مقابل شرکتهایی که تمایل به پذیرش در سایر بورسها را دارند، وجود دارد و شرکتهایی که درخواست دادهاند سعی کردیم با برگزاری جلسات مشترک و کنفرانسهایی، این آشنایی را به شرکتها ارائه کنیم که باید خودشان تصمیم بگیرند میخواهند از این ظرفیتها استفاده کنند یا خیر. با توجه به مسائل و مشکلاتی که وجود دارد، آیا این شرکتها برای پذیرش و احراز شرایط آمادگی دارند؟ به نظرم شرکتهایی هستند که شرایط پذیرش در بورسهای بین المللی را دارند، فقط کافی است شناخت کاملی نسبت به مقررات کشور مقصد پیدا کنند و بدانند مسئولیتهایشان چیست و امکان انتشار را در سایر بازارها پیدا کنند، همین الان هم وقتی یک شرکت، شریکی خارجی دارد که دو عضو هیئت مدیره اش خارجی هستند، نظرات سهامداران و سرمایهگذاران خارجی را تأمین میکنند؛ حضور در بورس فقط یک سری امکانات و مزایای دیگری برای این شرکتها فراهم میکند. سهام شرکتهای متقاضی با همان قیمتی که در ایران معامله میشوند، در کشورهای خارجی هم معامله میشوند یا نحوه قیمتگذاری متفاوت است؟ این موضوع به روش پذیرش متقابل برمیگردد؛ این که ما با کدام بورس شروع به کار کنیم، وقتی میگوییم بورس استانبول، بنا نیست همه شرکتها با بورس استانبول سراغ پذیریش متقابل بروند، بعضی شرکتها ممکن است دنبال بورسهای دیگری مانند بورسهای لندن و کشورهای شرق آسیا باشند، همچنین گفتنی است که شرایط پذیرش متقابل به این مسئله بازمیگردد که ما با چه مدلی این پذیرش متقابل را انجام دهیم. یکی از زیرساختهای مهم برای انجام پذیرش دو گانه این است که سیستمهای سپردهگذاری که حوزه پس از معاملات را شامل میشوند و سیستمهای معاملاتی، با هم ارتباط داشته باشند؛ اگر این ارتباط و به هم پیوستگی بین سیستمهای معاملاتی وجود نداشته باشد، صحبت از اینکه مثلا فردی سهمی را در بورس استانبول خرید، فردا میتواند در بورس تهران بفروشد، وجود ندارد که بگوییم لزوما قیمتها هم باید یکسان باشند، چون هر دو بازار با شرایط خاص خودشان قیمتگذاری میکنند، ممکن است تا یک حدی بحث آربیتراژ (در کشوری قیمت پایین است، در کشور دیگری قیمت بالاست جایی که قیمت پایین است خریداری میکنند و در جایی که قیمت بالاست، میفروشند) قیمتی هم مطرح باشد، وقتی سیستمها ارتباط نداشته باشند، قاعدتا این اتفاق به صورت مستقیم نمیافتد، اما ممکن است با استفاده از نرخ ارز دو کشور با سطحی که هزینهها را پوشش بدهد، بتوان این کار را کرد که خودش تعدیل کننده است که خیلی موضوع بحث ما نیست؛ ولی بسته به این که ما با چه مدلی پذیرش دو گانه را در بازارهای مختلف انجام دادیم، قیمتگذاری در دو بازار به چه صورتی است و سرمایهگذاران چگونه میتوانند خرید و فروش کنند با جزییات بیشتری باید صحبت کرد. آیا نوسان قیمتی یک سهم در بورس تهران روی همان سهم در بورس استانبول یا بورس لندن تاثیری دارد؟ عاملی که باعث افزایش یا کاهش قیمت سهام در بورس تهران میشود، اخبار و اطلاعاتی است که پیرامون شرکت به وجود میآید، اگر خبر مثبتی منتشر شود، باعث میشود که سودآوری شرکت تغییر کند، قاعدتا قیمت نیز تغییر میکند، این اتفاق در فضای بین المللی هم صادق است؛ به همین دلیل از شرکتها میخواهند که گزارشهای خودشان را به زبان بین المللی منتشر کنند که آنها بدانند چه عواملی در سودآوری شرکتها در کشور مبدا تاثیرگذار است که برهمان اساس بتوانند تحلیل کنند، قاعدتا نوسانات به اتفاقات و اخباری که پیرامون آن شرکتها وجود دارد مربوط میشود. البته برخی از سهامداران بعضی اوقات صف خرید شکل میدهند و یا با سهم بازی میکنند تا قیمت سهم افزایش پیدا کند، بنابراین همواره نمیتوان اخبار و اطلاعات یک شرکت را مبنای تغییر قیمت سهم دانست. وقتی یک نفر سهمی را بالا میبرد این نوسان نمیتواند به صورت دائمی ادامه داشته باشد، سوال شما درست است و نمی خواهم آن را رد کنم، اما گفتنی است که اینها همه کوتاه مدت است و یک نفر نمی تواند برای سه ماه سهم را بالا ببرد، چرا که در آخر، اقدام به عرضه سهام در بازارها وجود دارد و سهامدار عمده میتواند بیاید و جلوی رشد سهم را بگیرد، ضمن این که ما راجع به شرکتهایی صحبت میکنیم که خیلی بزرگ هستند و شاید تکان دادن آنها یا صف خرید و فروش کردن آنها در کشور خودمان به سادگی و با پول یک یا دو سهامدار مقدور نباشد، لذا این اتفاق برای این شرکت جای نگرانی نیست. در ایران چه شرکتهایی برای ورود به بورسهای خاجی رایزنی و صحبت کردهاند؟ نام این شرکتها را نمی توان مطرح کرد، چرا که برخی از این شرکتها در بورس حضور دارند قاعدتا ممکن است این خبر اثرات قیمتی داشته باشد؛ مگر اینکه شرکتها خودشان تصمیم بگیرند اعلام کنند. با این حال ما با کشور استانبول مذاکرات جدی تری داشتیم، ولی سایر کشورها مانند بورس لندن و سنگاپور بیشتر در حد رایزنیهای اولیه است و بحثها به صورت جدی پیش نرفته است.